هر کس قلم به دست بگیرد

ساخت وبلاگ
روزي ملانصرالدین را ديدند که بيرون از خانه خود دنبال چيزي ميگردد.از او پرسيدند: ملا ، دنبال چه چيز ميگردي؟ملا گفت:دنبال کليدم.پرسيدند: کليدت را کجا گم کردي؟ملا گفت: درون خانه!!!!گفتند: پس چرا اينجا دنبال آن ميگردي؟ملا پاسخ داد: چون داخل خانه تاريک، اما اينجا روشن است.ما هم در بيرون به جستجوي خود بر آمده ايم، اما تا زماني که به درون وجودمان بازنگرديم، نميتوانيم خود را بيابيم.پس به درون خود بنگريم، يعني همان جايي که تاريک است. هر کس قلم به دست بگیرد...
ما را در سایت هر کس قلم به دست بگیرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : issah66 بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 11:49

توي رستوران نشسته بودم که يک دفعه يه مرده که با تلفن صحبت ميکرد فرياد کشيد و خيلي خوشحالي کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت: همه کساني که در رستورانند، مهمان من هستن به “”باقالي پلو و ماهيچه””“”بعد از 18 سال دارم بابا ميشم””چند روز بعد تو صف سينما، همون مرد رو ديدم که دست بچه ي 3يا 4 ساله اي را گرفته بود که به او بابا ميگفتپيش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسيدممرد با شرمندگي زياد گفت: آن روز در ميز بغل دست من، پيرمردي با همسرش نشسته بودند.پير زن با ديدن منوي غذاها گفت: اي کاش ميشد امروز باقالي پلو با ماهيچه ميخورديم، شوهرش با شرمندگي ازش عذر خواهي کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورندمن هم با آن تلفن ساختگي خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پيرمرد بتونه بدون شرمندگي، غذاي دلخواه همسرش را فراهم کنه.((خدا)) را فقط با “دولا و راست شدن” و امتداد “”والضالين”” نميتوان شناخت… هر کس قلم به دست بگیرد...
ما را در سایت هر کس قلم به دست بگیرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : issah66 بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 11:49